به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یک هفته از انتخابات ۱۴۰۰ و انتخاب سیزدهمین رئیس جمهور ایران با مشارکت نزدیک به ۴۹ درصدی مردم برگزار شد. انتخابات عجیبی که همواره یک جریان سیاسی خاص، توطئه "تحریم خاموش" را از یکسال قبل در دستور کار خود قرار داد تا مشارکت را به پایین ترین حد خود برساند یا به مانند مشارکت 42 درصدی در انتخابات یازدهم مجلس، انتخابات ریاست جمهوری هم دچار همین اتفاق شود.
جریان اصلاحات که در بدترین شرایط سیاسی و افتراق خود بودند، انتخابات 1400 را با ثبت نام فلهای اشخاص رادیکالمحوری مثل تاجزاده، صادقی، پزشکیان، محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی و... کلید زدند. نهایتاً اصلاحطلبان با مهرعلیزاده و همتی وارد رقابت نهایی انتخابات شدند. اگرچه اصلاحطلبان پس از اعلام اسامی نهایی نامزدهای ریاستجمهوری از سوی شورای نگهبان، به انتقادات تند و تیزی علیه شورای نگهبان پرداختند، ولی در روزهای پایانی بصورت دست و پا شکسته اقدام به حمایت از همتی کردند.
حمایت از همتی در لحظات آخر
مهدی کروبی که این روزها از حصر خارج شده و زندگی عادی خود را سپری میکند، تمام قد به حمایت از همتی پرداخت. کروبی در اظهاراتی که پسرش آن را نقل کرده بود گفته بود: «نظر به شناختی که از سالهای گذشته از آقای همتی در بخش اقتصادی و اجرایی دارم و توان ایشان را در اداره کشور میدانم رای من به آقای همتی خواهد بود.»
یک روز پیش از انتخابات نیز، احمد زیدآبادی، از اصلاحطلبان اصیل و از بازداشتشدگان فتنه ۸۸ پیرامون تعلل اصلاح طلبان در حمایت از همتی در روزنامه آرمان ملی با عنوان "چهار سال وقت و تصمیمگیری در لحظه آخر" منتشر شد، نوشت:
«سه چهره سیاسی مشهور که بهطور غیررسمی به عنوان رهبران جریان اصلاحطلبی در ایران شهرت یافتهاند، هر کدام موضع متفاوتی در برابر انتخابات جاری اتخاذ کردهاند موسوی موضعی نزدیک به تحریم گرفته، شیخ مهدی کروبی خواستار معرفی کاندیدا شده و سیدمحمد خاتمی بهطور مبهم راهی میانه این دو توصیه کرده است. این نوع تشتت آرا در بین سران اصلاحات نسبت به موضوعی مشخص، علامت خوبی نیست و از عدموجود تحلیلی حداقلی از شرایط موجود کشور و چشمانداز آن در بین اصلاحطلبان حکایت دارد. در این میان، بهزاد نبوی رئیس نهاد اجماعساز اصلاحطلبان نیز متضرعانه خواستار حضور مردم پای صندوق رأی و «نجات» ایران شده است.»
سید محمد خاتمی نیز در اظهارات انتخاباتی خود، سعی کرده بود به شیوهای متفاوت و بدون اسم بردن از همتی، از وی حمایت کند: «امیدوارم مردم ما همت کنند و به عرصه بیایند و رای بدهند. من درباره نامزدها صحبت نمی کنم که شایسته هستند یا نه، اما مردم به صحنه بیایند تا آن طرحی که می خواهد یک جریانی به هر قیمتی ولو با کنار زدن مردم و تهدید کردن رأی و آزادی مردم فلان شخص و یا فلان جریان را روی کار بیاورد و تحمیل کند مقابله شود».
شیخ خاکستری اصلاحات وارد میدان میشود
محمدعلی ابطحی در یک جلسه اینترنتی با اصلاحطلبان در خصوص شیخ خاکستری اصلاحات و انتشار بیانیه سیاسی مجمع روحانیون مبارز میگوید: بیانیه را موسویخوئینیها نوشته و سایرین امضاء کردهاند، در آن بیانیه تحریم انتخابات از سوی زعمای اصلاحطلب آمده بود که: «مجمع روحانیون مبارز انتخابات را مهندسی شده و نشانهای از خلافت اسلامی میداند»!
جملات این بیانیه موبهمو شبیه به یکی از آخرین مقالات سعید حجاریان است؛ عضو تندرو و تئوریسین اصلاحات در وبسایت مشق نو مدعی شده بود که مدل امارت اسلامی افغانستان ممکن است اذهان برخی نیروهای درون ایران را تحریک کند و آنها به فکر «امارت اسلامی ایران» بیفتند!
با این تفاسیر سؤال آن است که چرا شیخ خاکستری اصلاحات پس از مدتها غیبت وارد عرصه سیاست شده و با جمعکردن نیرو به دنبال رویارویی با دیگر رهبران اصلاحات است؟ آیا جز رهبری جریان اصلاحات، حذف رئیس دولت هفتم و هشتم و اعلام جانشینی، موسوی خوئینی را به طمع انداخته تا به میدان آمده و فریاد هلمنمبارز سر دهد؛ چیز دیگری به اذهان عمومی متبادر میشود؟
در تایید این نوشته، باید اذعان کرد که زمستان سال قبل کواکبیان نماینده اسبق مجلس و از تحریمیهای انتخابات در مصاحبهای میگوید: «وقتی خود آقای خاتمی رهبریاش را قبول ندارد، چه اصراری داریم که چنین جایگاهی به ایشان بدهیم؛ اینگونه چهره کاریزماتیک ایشان را نیز از بین بردهایم، اجازه بدهیم احزاب اصلاحطلب استقلال خودشان را حفظ کنند.»
اصلاحات صندوقمحور مُرد!
از یکسو بسیاری معتقدند که این کشمکشها تنها مسکنی ضعیف برای دوران گذار است و بهزودی سطح اختلافات بین لیدرهای اصلحات آنقدر بالا خواهد رفت که برایشان قابل کنترل نیست و سعی در حذف یکدیگر خواهند کرد. چراکه جریان رادیکال اصلاحات با پرچم تحریم انتخابات تلاش کرد تا اصلاح طلبانِ معتدل را کنار زده و با اجرای یک کودتای نرم آنها را برای همیشه از سپهر سیاست ایران حذف کند.
از سوی دیگر جریان رادیکال اصلاحات معتقد است که اصلاحات صندوق محور مرده است؛ و باید قاتلان آن را پیدا کرد! اصلاحطلبان رادیکال با سرزنش خاتمی؛ کروبی و سایر افرادی که پای صندوق رفته و رأی دادهاند؛ معتقد است که دیگر دوران مبارزه پارلمانتاریستی به پایان رسیده و ایدههای سانتی مانتالیستی چون صبر و مقاومت جواب نمیدهد. این جریان تندرو با مستندسازی هزینهها و نتایج آخرین شورش خیابانی در سال ۸۸ به جمعبندیهای جدید رسیده است.
سنگ تمام برای گزینه اصلاحات در انتخابات
اصلاحطلبان که به موفقیت همتی امید داشتند، در روز انتخابات برای او سنگ تمام گذاشتند و با انتشار تعرفههای رأی خود، دیگران را به رأی دادن به همتی ترغیب میکردند. این جریان آنقدر در حمایت از همتی مصمم بودند و به او امید بسته بودند که حتی زمزمههای متوهمانهی کشیده شدن انتخابات به دور دوم را نیز مطرح کردند. به همین دلیل روزنامه اصلاحطلب شرق در اولین شماره خود پس از انتخابات با اشاره به حمایت سران جریان اصلاحات از همتی، تیتر زد: «همتی تنها نماند».
از یکسو اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، با آنچه اصلاحطلبان انتظارش را میکشیدند، فاصله معناداری داشت. نامزد مور حمایت آنها با ۱۵ میلیون اختلاف رأی فاحش نسبت به نامزد پیروز در جایگاه چهارم قرار گرفت که رقابت تنگاتنگی با آرای باطله داشتند.
صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحات، ابعاد شکست این جریان سیاسی را به روشنی اعلام کرد: «دو و نیم میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاحطلبان بعد از ۲۴ سال حیات سیاسیشان بود».
از سوی دیگر، اصلاحطلبان نتیجه انتخابات شورای شهر تهران را نیز به شکل فاحشی باختند به نحوی که هیچکدام از ۲۱ کرسی شورای تهران را نتوانستند بهدست بیاورند. اصلاحطلبان که از سال 92 به پیروزیهای زنجیرهای در عرصه سیاست دست یافتند، به دلیل ناکارآمدی و ایجاد مشکلات عدیده در زندگی مردم، از سال 98 و با واگذاری نتیجه انتخابات مجلس یازدهم، به شکستهای زنجیرهای دچار شدهاند.
در همین زمینه روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد، ناکامی سنگین اصلاحطلبان را به سه عامل «حسن روحانی، دلخوش کردن به کلابهاوس و عملکرد حزب کارگزاران» نسبت میدهد.
گزارش از یاسین قاسمی